داستان حضرت یحیی در قرآن
*پس فرشتگان، زکريا را در حالي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به يحيي بشارت مي دهد که تصديق کننده کلمه اي از سوي خدا است و سرور و پيشوا، و نگاهدار خود از مُشتهيات نفساني، و پيامبري از شايستگان است.
*اي يحيي! کتاب را به قوت و نيرومندي بگير؛ و به او در حالي که کودک بود، حکمت داديم.
*و از سوي خود مهرورزي و پاکي و شايستگي به او عطا کرديم و او همواره پرهيزکار بود.
*و به پدر و مادرش نيکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود.
*و بر او سلام باد روزي که زاده شد، و روزي که مي ميرد، و روزي که زنده برانگيخته مي شود.
نظرات شما عزیزان: